تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
بیتو در این شب بیکرانه
میچکد اشک من بیبهانه
میکشد هستیام را به آتش
عشق این شعله جاودانه
عشق این آبروی زمانه
بیتو من برگ و باری ندارم
باغ زردم بهاری ندارم
بیتو ای دوست تنهاترینم
خسته ام، روزگاری ندارم
خسته از، خسته از، گریه های شبانه
دور کن از من آزردگی را، نقش اندوه و دلمردگی را
با صدایی که روح بهار است، زندگی را بخوان، زندگی را، زندگی را بخوان با ترانه
ای پناه من ای یاور من، ای تو روشن ترین باور من
بی تو از من چه می ماند ای دوست، جز خیالی و خاکستر من، با تو اما منم جاودانه
بیتو در این شب بیکرانه
میچکد اشک من بیبهانه
میکشد هستیام را به آتش
عشق این شعله جاودانه
عشق این آبروی زمانه
بیتو من برگ و باری ندارم
باغ زردم بهاری ندارم
بیتو ای دوست تنهاترینم
خسته ام، روزگاری ندارم
خسته از، خسته از، گریه های شبانه
دور کن از من آزردگی را، نقش اندوه و دلمردگی را
با صدایی که روح بهار است، زندگی را بخوان، زندگی را، زندگی را بخوان با ترانه
ای پناه من ای یاور من، ای تو روشن ترین باور من
بی تو از من چه می ماند ای دوست، جز خیالی و خاکستر من، با تو اما منم جاودانه
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:47
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه