ترانه ای با صدا و آهنگسازی محمدرضا شیرازی و شعری از داوود نوروزی
میون دشت تشنگی درختی خشتک و پیرم
خشکیده از قهر کویر تو بند خاک اسیرم
هرم نفسهای زمین ریشههام و سوزونده
خشکیده برگ و بار من چیزی برام نمونده
نه پای رفتن نه تاب موندن
نه شوق برگ و باری
نه آرزویی نه رنگ و بویی
نه ذوق سایه ساری
همدم شب های دلم
چشمک یک ستارس
چشم امید من فقط
به ابر پاره پارس
بگو به ابرای سیاه
با تو ام ای ستاره
جون میگیرم تازه میشم
اگه بارون بباره
به انتظار بارون میشینم
تشنه تر از همیشه
اشک های حسرت
تو چشم خستم
به رنگ دریا میشه
اگه بارون بباره
تازه میشم دوباره
گل میکنه رو شاخه ها
یه آسمون ستاره
میون دشت تشنگی درختی خشتک و پیرم
خشکیده از قهر کویر تو بند خاک اسیرم
هرم نفسهای زمین ریشههام و سوزونده
خشکیده برگ و بار من چیزی برام نمونده
نه پای رفتن نه تاب موندن
نه شوق برگ و باری
نه آرزویی نه رنگ و بویی
نه ذوق سایه ساری
همدم شب های دلم
چشمک یک ستارس
چشم امید من فقط
به ابر پاره پارس
بگو به ابرای سیاه
با تو ام ای ستاره
جون میگیرم تازه میشم
اگه بارون بباره
به انتظار بارون میشینم
تشنه تر از همیشه
اشک های حسرت
تو چشم خستم
به رنگ دریا میشه
اگه بارون بباره
تازه میشم دوباره
گل میکنه رو شاخه ها
یه آسمون ستاره
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه