تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی
بنفشه درآمد، شبم به سر آمد
به من خبر آمد تو می آیی
چو آهوی صحرا ز پهنه ی رویا
چنان قوی زیبا
از آن سوی دریا تو می آیی
مبادا نیایی به یاری من، خدا نکند
دل مهربانت یقین که به جز وفا نکند
شفا طلبم گل دمد به لبم تا تو می آیی
سپیده چه خوش سر زند به شبم تا تو می آیی
ای همه مهربانی درد ما را تو دانی
کاش اگر تا قیامت در کنارم بمانی
شور شیرین عشقت بود به سرم
دل به جز در پناهت کجا ببرم
وای اگر برنگردی
بی تو از زندگی زار و خسته منم
در غرور جوانی شکسته منم
از چه یادم نکردی
وای اگر برنگردی
شفا طلبم گل دمد به لبم تا تو می آیی
سپیده چه خوش سرزند به شبم تا تو می آیی
بنفشه درآمد، شبم به سر آمد
به من خبر آمد تو می آیی
چو آهوی صحرا ز پهنه ی رویا
چنان قوی زیبا
از آن سوی دریا تو می آیی
مبادا نیایی به یاری من، خدا نکند
دل مهربانت یقین که به جز وفا نکند
شفا طلبم گل دمد به لبم تا تو می آیی
سپیده چه خوش سر زند به شبم تا تو می آیی
ای همه مهربانی درد ما را تو دانی
کاش اگر تا قیامت در کنارم بمانی
شور شیرین عشقت بود به سرم
دل به جز در پناهت کجا ببرم
وای اگر برنگردی
بی تو از زندگی زار و خسته منم
در غرور جوانی شکسته منم
از چه یادم نکردی
وای اگر برنگردی
شفا طلبم گل دمد به لبم تا تو می آیی
سپیده چه خوش سرزند به شبم تا تو می آیی
کاربر مهمان