تصنیف شوشتری ساخته ی کمال ضیایی
کیستم من چیستم از قلزم هستی نمی
یا به پیش آفتاب عالم آرا شبنمی
فیض خلقت همچو باران من حبابی روی آب
یا کفی لرزنده در موج خروشان قلزمی
آفرینش خود چه باشد عقده ی سردرگمی
زندگانی خود چه باشد راه پر پیچ و خمی
زخم خورده رنج برده دردمندم مستمند
ای دریغا داروی راحت رسانی مرهمی
تا گشایم عقده ای از رازهای درد دل
گو نصیب من شود یارب طبیبی محرمی
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی
کیستم من چیستم از قلزم هستی نمی
یا به پیش آفتاب عالم آرا شبنمی
فیض خلقت همچو باران من حبابی روی آب
یا کفی لرزنده در موج خروشان قلزمی
آفرینش خود چه باشد عقده ی سردرگمی
زندگانی خود چه باشد راه پر پیچ و خمی
زخم خورده رنج برده دردمندم مستمند
ای دریغا داروی راحت رسانی مرهمی
تا گشایم عقده ای از رازهای درد دل
گو نصیب من شود یارب طبیبی محرمی
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی بجان آمد خدا را همدمی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:20
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه