نوحه ی ارکسترال با الهام از موسیقی خراسان و بوشهر و ردیف موسیقی دستگاهی
این چه شوری ست که زینب به عطش می بیند
ای خبردار از این پرسش مانده در گلو
خیمه می سوزد و پشت در چه دلتنگت شدم
مادرم زهرا به لالایی خود راز بگو
این چه می بود که در کام حبیبان ریزد
هو محبوب که عشق از کف او هست شده
مادرم چشم گشا باز شده نوبت ما
این نگارینه حسینت چو حسن مست شده
ارغوان زار شده پیرهنش همچو حسن
خون جگر نای نمانده به تنش همچو حسن
وای صد تیر که ودزد بدنش شهبالی ست
حال آن واقعه تکرار شده همچو حسن
این سر و جان و گلویی که فدا داده به دوست
مادرم چشم گشا اب که بوسیدنی است
نور می بینم و جز نور نمی بیند چشم
مادرم چشم گشا حال حسین دیدنی است
عشق در سینه ی بیتاب نمی گنجیدش
و حسن گفت به من خون جگر می خواهد
مادرم بعد حسینت سر و سامانم داد
گفت معشوق از این طایفه سر می خواهد
سر برون کرده حسین از دل دریایی خون
چشم ها وصل شده سوی خدا می نگرد
بعد از این هرکه به سودای طلب می افتد
سوی خاک حرم سید ما می نگرد
این چه شوری ست که زینب به عطش می بیند
ای خبردار از این پرسش مانده در گلو
خیمه می سوزد و پشت در چه دلتنگت شدم
مادرم زهرا به لالایی خود راز بگو
این چه می بود که در کام حبیبان ریزد
هو محبوب که عشق از کف او هست شده
مادرم چشم گشا باز شده نوبت ما
این نگارینه حسینت چو حسن مست شده
ارغوان زار شده پیرهنش همچو حسن
خون جگر نای نمانده به تنش همچو حسن
وای صد تیر که ودزد بدنش شهبالی ست
حال آن واقعه تکرار شده همچو حسن
این سر و جان و گلویی که فدا داده به دوست
مادرم چشم گشا اب که بوسیدنی است
نور می بینم و جز نور نمی بیند چشم
مادرم چشم گشا حال حسین دیدنی است
عشق در سینه ی بیتاب نمی گنجیدش
و حسن گفت به من خون جگر می خواهد
مادرم بعد حسینت سر و سامانم داد
گفت معشوق از این طایفه سر می خواهد
سر برون کرده حسین از دل دریایی خون
چشم ها وصل شده سوی خدا می نگرد
بعد از این هرکه به سودای طلب می افتد
سوی خاک حرم سید ما می نگرد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه