اثری با صدای علیرضا دانشوران
واله و شیدا دل من بیسر و بیپا دل من
وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
مولوی
دل من به دستم به چشمان تو مستم
تو جانم گرفتی رخت را تو نهفتی نگارا
نباشی تمامم بکویت غلامم به از عمر و جانی
تو اینی تو آنی نگارم
چونان مستم و مستم من از عزیزم
که در دنیا نباشد هیچ ماتم
حدیث عشق من اسرار باشد
که مکر دلبران بسیار باشد
که عشق من به سال یار باشد
واله و شیدا دل من بیسر و بیپا دل من
وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
مولوی
دل من به دستم به چشمان تو مستم
تو جانم گرفتی رخت را تو نهفتی نگارا
نباشی تمامم بکویت غلامم به از عمر و جانی
تو اینی تو آنی نگارم
چونان مستم و مستم من از عزیزم
که در دنیا نباشد هیچ ماتم
حدیث عشق من اسرار باشد
که مکر دلبران بسیار باشد
که عشق من به سال یار باشد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:25
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه