آلبوم در فضای موسیقی تلفیقی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:57آنكه بي باده كند جان مرا مست، كجاست آنكه بيرون كند از جان و دلم دست، كجاست آنكه جان ها به سحر نعره زنانند از او آنكه ما را غمش از جاي ببرده ست كجاست آنكه سوگند خورم جز به سر او نخورم آنكه سوگند من و توبه ام اشكست كجاست جان جان ست و گر جاي ندارد چه عجب اين كه جامي طلبد در تن ما هست، كجاست پرده ي روشن دل بست و خيالات نمود آنكه در پرده چنين پرده ي دل بست، كجاست
-
4:12عاشق نشدي زاهد، ديوانه چه مي داني در شعله نرقصيدي، پروانه چه مي داني لبريز مي غم ها، شد ساغر جان من خنديدي و بگذشتي پيمانه چه مي داني يك سلسله ديوانه، افسون نگاه او پاي غافل از آن جادو، افسانه چه مي داني من مست مي عشقم، بس توبه كه بشكستم راهم مزن اي عابد، ميخانه چه مي داني عاشق شو و مستي كن، ترك همه هستي كن اي بت نپرستيده، بتخانه چه مي داني تو سنگ سيه بوسي، من چشم سياهي را مقصود يكي باشد، بيگانه چه مي داني هژير مهرافروز
-
4:38منگر به هرگدايي كه تو خاص از آن مايي مفروش خويش ارزان كه تو بس گرانبهايي به عصا شكاف دريا كه تو موسي زماني بدران قباي مه را، كه ز نور مصطفايي بشكن سبوي خوبان، كه تو يوسف جمالي چو مسيح دم روان، كه تو نيز از آن هوايي به صف اندر آي تنها كه سفنديار وقتي در خيبر است بركن كه علي مرتضايي تو به روح بي زوالي ز درونه با جمالي تو از آن ذوالجلالي تو ز پرتو خدايي مگريز اي برادر تو ز شعله هاي آذر ز براي امتحان را، چه شود اگر در آيي به خدا تو را نسوزد رخ تو چو زر فروزد كه خليل زاده اي تو، ز قديم آشنايي مولوي
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه