ترانه ای با آهنگسازی عماد رام و شعری از معینی کرمانشاهی
هر بهاری که آید
یادم آید از اون شب
نغمه خواندی به گوشم
من گریزانم از غم
هر بهاری که آی
یادم آید که گفتی
مستی و بی خیالی
شد نصیبم...
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
هر بهاری که آید
یادم آید چه شبها
تا سحر گریه کردم
ز آن همه بی وفایی
هر بهاری که آید
یادم آید از آن شب
گفتی آخر رسیده
روزگار جدایی
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
هر بهاری که آید
یادم آید از اون شب
نغمه خواندی به گوشم
من گریزانم از غم
هر بهاری که آی
یادم آید که گفتی
مستی و بی خیالی
شد نصیبم...
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
هر بهاری که آید
یادم آید چه شبها
تا سحر گریه کردم
ز آن همه بی وفایی
هر بهاری که آید
یادم آید از آن شب
گفتی آخر رسیده
روزگار جدایی
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
دگر بین ما هر چه بود گذشته
شراره عشق همچو دود گذشته
آن شب پر امید و آرزو
با نوای غم آلود گذشته
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:09
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه