ساز و آوازی بر روی شعری از مهدی سهیلی با صدای حسین قوامی و سنتور مجید نجاهی در آواز بیات اصفهان
نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق
عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق
اگر دستت به کامی جرعه ریزد
بیفتد مست و دیگر بر نخیزد
چه دل هایی ز تو دریای خون است
چه سرها از تو صحرای جنون است
یکی را بر مراد دل رساندی
یکی را در غم و حسرت نشاندی
خوشا آنکس که جانش از تو سوزد
چو شمعی پای تا سر برفروزد
خوشا عشق و خوشا ناکامی عشق
خوشا رسوایی و بدنامی عشق
خوشا ! عاشق شدن، اما جدایی
خوشا عشق و نوای بینوایی
در این آتش هر آنکس بیشتر سوخت
چراغش در جهان بهتر برافروخت
نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق
عجب رسوا کن و رسوایی ای عشق
اگر دستت به کامی جرعه ریزد
بیفتد مست و دیگر بر نخیزد
چه دل هایی ز تو دریای خون است
چه سرها از تو صحرای جنون است
یکی را بر مراد دل رساندی
یکی را در غم و حسرت نشاندی
خوشا آنکس که جانش از تو سوزد
چو شمعی پای تا سر برفروزد
خوشا عشق و خوشا ناکامی عشق
خوشا رسوایی و بدنامی عشق
خوشا ! عاشق شدن، اما جدایی
خوشا عشق و نوای بینوایی
در این آتش هر آنکس بیشتر سوخت
چراغش در جهان بهتر برافروخت
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:38
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان