بازخوانی تصنیف از همایون خرم با تنظیم جمال الدین منبری و آواز محمد معتمدی
یادم کن دلشادم کن
با یک نظر از بند غم آزادم کن
ویرانه عشقت شدم آبادم کن
شیرین چون فرهادم که ماه من بپاید
بیا که سر گذارم اسیر شام تارم
چگونه پر بگیرم
چگونه پر بگیرم که بال و پر ندارم
چرا شد ای خدا دل از غمش جدا
به دشت غم بجوید او را این نگاه خسته
ببین به گوشه ی تنهایی دل به خون نشسته
نفس نفس شکسته غریب و بی نصیبم
من از رسیدن تو به شوق دیدن تو
ببین چه بی شکیبم
نه رها می سازد دل مرا
دل مرا غم جان نه کسی می داند غم مرا به جهان
هر دم می خواند تو بیا آرام جانم تو بیا
یادم کن دلشادم کن
با یک نظر از بند غم آزادم کن
یادم کن دلشادم کن
با یک نظر از بند غم آزادم کن
ویرانه عشقت شدم آبادم کن
شیرین چون فرهادم که ماه من بپاید
بیا که سر گذارم اسیر شام تارم
چگونه پر بگیرم
چگونه پر بگیرم که بال و پر ندارم
چرا شد ای خدا دل از غمش جدا
به دشت غم بجوید او را این نگاه خسته
ببین به گوشه ی تنهایی دل به خون نشسته
نفس نفس شکسته غریب و بی نصیبم
من از رسیدن تو به شوق دیدن تو
ببین چه بی شکیبم
نه رها می سازد دل مرا
دل مرا غم جان نه کسی می داند غم مرا به جهان
هر دم می خواند تو بیا آرام جانم تو بیا
یادم کن دلشادم کن
با یک نظر از بند غم آزادم کن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه