display result search
منو

سکالای باران

  • 1 قطعه
  • 4':02" مدت زمان
  • 92 دریافت شده
ترانه ی کردی
برف را دوست دارم ولی الان موقعش نیست
باران تو خیلی زیبایی ولی بایست و نبار
اگر می باری اینجا نبار
برای اینکه مردم خاک من مصیبت زده اند
سر پناه زندگانش شان به کلی ویران شده
استخوان هاشان را طاقت نمانده و به کلی شکسته
همه شان در به در و آواره کوه و دشت شدن
خانه و کاشانه شان یکباره نابود شد
سقف خانه اشان آسمان، فرش شان زمین سرد
و ناگاه اکنون زمستان شد و سرما چه سوزی دارد
خانه شان چادر، نگو چادری که از خشت و آجر باشد
چادری که برای دمی و گشت و گذاری یست
آخر کجا چادر گرمای وجود تو را دارد؟
آخر کجا چادر به درد گهواره ی شیرخوار و پناه سالمند می خورد؟
همه شان خسته و ناتوان و درمانده
و همین است که همه شان چشم انتظار کمکن
این شهر زنان و مردان بلند آوازه است
کسانی که در سجده بودند و زلزله سراغشان آمد
همه شان راضی اند به رضای پروردگار
هرگز از ایمان و وصل بودن به او جدا نمی شوند
اینجا پر از درد است مردمی پر از رنج...
تو را به خدا اینجا نبار باران...
خراب شو بر سر ظلم ستمگران ای باران
نه ویرانه ی مردم بی سر پناه و ستمدیده و بیچارگان. ‏

آهنگ ها

مشخصات موسیقی

سایر مشخصات

تصاویر

دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه

آلبوم‌هایی از همین سبک

صدای موسیقی