ترانه ساخته ی افشین مقراضی
توی یک شهر ساکت و خاموش
سایه ای آواره بار غم بر دوش
آسمون سرد و کوچه ها سنگین
مونده سرگردون عاشقی غمگین
تو کوچه ها مردی ناشناسه
توی چشماش اشک التماسه
سایه ی مردی دلشکسته
خسته روی سنگفرشا نشسته
مرد آواره مثل یک سایه
جا در آغوش کوچه میگیره
تو کوچه ها مردی ناشناسه
توی چشماش اشک التماسه
سایه ی مردی دلشکسته
خسته روی سنگفرشا نشسته
مرد آواره مثل یک سایه
جا در آغوش کوچه میگیره
سایه میمیره
توی یک شهر ساکت و خاموش
سایه ای آواره بار غم بر دوش
آسمون سرد و کوچه ها سنگین
مونده سرگردون عاشقی غمگین
تو کوچه ها مردی ناشناسه
توی چشماش اشک التماسه
سایه ی مردی دلشکسته
خسته روی سنگفرشا نشسته
مرد آواره مثل یک سایه
جا در آغوش کوچه میگیره
تو کوچه ها مردی ناشناسه
توی چشماش اشک التماسه
سایه ی مردی دلشکسته
خسته روی سنگفرشا نشسته
مرد آواره مثل یک سایه
جا در آغوش کوچه میگیره
سایه میمیره
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان