ترانه قدیمی با صدای شادروان محمد نوری
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر شادی از وجود گل فشانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی
می گشایی پرده ی راز با نگاهی پر ز تشویش
من به گوشت می سرایم نغمه ای از غم خویش
در خموشیهای ساحل این منم تنهای تنها
خفته در آغوش رویا چه رویایی چه رویایی
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر شادی از وجود گل فشانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر شادی از وجود گل فشانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی
می گشایی پرده ی راز با نگاهی پر ز تشویش
من به گوشت می سرایم نغمه ای از غم خویش
در خموشیهای ساحل این منم تنهای تنها
خفته در آغوش رویا چه رویایی چه رویایی
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر شادی از وجود گل فشانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:34
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه